این داستان: ملال

چندین سال است برای خود مینویسم و هر بار در نمایشگاهی یا مکان فرهنگی یی دوستی را ملاقات میکنم، اولین سئوالش این است.

هنوز کتاب چاپ نکرده ای؟

و جواب من این است . خیر


این یک داستان نيست

این جملات فقط و فقط برای دل خودم هستند

قصه این است: زنِ جوان و هفتصد هشتصد ساله ای که خودش را گم کرده است یا درون مکعبی گیر کرده است که مدام به دیوارهایش چنگ میزند.

نویسنده ای که کتاب ندارد. آدم سر شلوغی که کار ندارد

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط