صفحه اصلی


جدیدترین مطالب
نوشته‌های من

برای تویی که منم مینویسم

برای تویی که منم مینویسم دلبرکم،  بعدها که بزرگتر شدی  و ملول بودن ما از بالا دیدی خواهی فهمید اینکه نزادیمت بزرگترین لطف زندگیت بود

ادامه مطلب »
دسته‌بندی نشده

این داستان: ملال

چندین سال است برای خود مینویسم و هر بار در نمایشگاهی یا مکان فرهنگی یی دوستی را ملاقات میکنم، اولین سئوالش این است. هنوز کتاب

ادامه مطلب »
دسته‌بندی نشده

مرگ

    امروز داشتم می‌مردم. خیلی سخت نبود. مرگ‌رو میگم. درد هم نداشت. در حقیقت خیلی ساده هم داشت اتفاق می‌افتاد. داشتم به عادت همیشه‌ام

ادامه مطلب »
دسته‌بندی نشده

آنها راست میگفتند

  _تو خیلی دختر خوبی هستی‌هااا اما من لیاقت تو را ندارم.   متنفر بودم از شنیدن این جمله. حسِ کاغذِ دورِ یک ساندویچِ قدیمی

ادامه مطلب »
دسته‌بندی نشده

دگر گون

      ده روز پیش چند دفعه بالا آوردم و یک ریز دل دردی داشتم. روز اول فکر کردم عینهو فیلم‌ها که حاملگی را

ادامه مطلب »